جدول جو
جدول جو

معنی شکسته جعد - جستجوی لغت در جدول جو

شکسته جعد
(شِ کَ تَ / تِ جَ)
پریشان موی. (ناظم الاطباء). با موی مرغول. با زلف شکن دار، از اسمای محبوب است. (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
شکسته جعد
معشوقی که جعد خود را شکسته
تصویری از شکسته جعد
تصویر شکسته جعد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شکسته بند
تصویر شکسته بند
کسی که استخوان های شکستۀ بدن را می بندد و معالجه می کند، آروبند
فرهنگ فارسی عمید
(شِ کَ تَ / تِ وَ دَ / دِ)
بی وفا. بی حقیقت. (ناظم الاطباء). شکسته پیمان. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شکسته وعده
تصویر شکسته وعده
شکسته پیمان کسی که پیمان و عهد خود را نقض کرده
فرهنگ لغت هوشیار
کسی که استخوانهای شکسته را میبندد و پیوندهای در رفته را جبیره میکند، استخوان بند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شکسته بند
تصویر شکسته بند
((~. بَ))
کسی که استخوان های شکسته یا از جا در رفته را جا می گذارد
فرهنگ فارسی معین
آروبند، ارتوپد
فرهنگ واژه مترادف متضاد